اشکان تک ستاره قلبم

خاطرات شیرین پسرم

اشکان تک ستاره قلبم

خاطرات شیرین پسرم

گریه اشکانم

پسر مهربونم،امید زندگیم،گل همیشه خندانم اشکان جون،امروز با حرفی که زدی مامانی و غصه دار کردی ،آخه اینکه بخوای از این فکرها بکنی و از این حرفها بزنی واست خیییییییلی زوده.مامانی واست ی آلبومی درست کرده که همه کاردستیها و نقاشیهایی که از مهد میاری و خودت درست کردی رو جمع میکنه توی اون تا وقتی بزرگ شدی یادگاریهایی باشه از دوران کودکیت که در آنموقع دیدن آنها واست جالب خواهد بود و تو که نظاره گر این کارم بودی علت کارم را پرسیدی و من برات توضیح دادم اما تو زدی زیر گریه و گفتی که ناراحتی و من فکر کردم واسه اینکه دارم وقتم روا با اینکار تلف میکنم تو شاکی هستی و میخوای که باهات بازی کنم اما نمیدونستم که توی قلب کوچیک فرشته مهربونم چه غوغایی بپاست!!!


و حرفهای اشکان و مامانی در این مورد:


اشکان:مامانی نمیخوام تو بمیری


مامانی:پسر گلم من که نمیخوام بمیرم


اشکان:اگه من بزرگ بشم تو پیر میشی و میمیری


مامانی:عزیز دلم من هیچوقت نمی میرم


اشکان:پس چرا آقاجون پیر شد و مرد؟


مامانی:آخه آقاجون سیگار می کشید


اشکان:پس اگه کسی سیگار نکشه ،نمی میره؟


مامانی:نه،نمی میره


اشکان:مامانی فدات بشم،خیلی دوستت دارم.هیچوقت نمیر.


مامانی:خدا نکنه خوشگلم،من هم خییییییلی دوستت دارم.ماچماچماچ


 عشقم ،مامانی واسه اینکه تو هنوز خییییلی کوچیکی واسه این حرفها نتونست واست در مورد مرگ حقایق و بگه اما از خدا میخوام که تا وقتی که خودت بتونی همه حقایق زندگی و این دنیا رو درک کنی من و از تو جدا نکنه و اما اگه نتونستم کنارت باشم تو باید خیلی قوی باشی و بتونی با این مسئله کنار بیای تا مامانی همیشه خوشحال باشه.با تمام وجودم دوستت دارم مونس تنهاییهایم.ماچماچماچ



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد